به گزارش مؤسسه راهبردی دیدهبان؛ از گروههای نوظهور تروریستی که در غرب کشور حضور دارند سلفیهای منحرفی هستند که توهم اسلام واقعی را با خود دارند و به جز خودشان دیگران را کافر میدانند. سلفیهای قتالی معتقدند حتی مسلمانی که عقیدهای غیر از آنها دارند در ردیف مشرکین است و کشتن آنها ثواب و غارت آنها مباح است. از نظر آنها نظامی که بر پایه دموکراسی برقرار شده است نظامی کفرآلود است.
برای آنها فرق نمیکند که شما معتقد به تشیع هستید و یا اهل تسنن. تا زمانی که از عقیدهی آنها پیروی نمیکنید مهدورالدم به شمار میروید. این تفکر و حامیانش تا به حال مسئول به شهادت رساندن شماری از هموطنان بوده است. در مهر ماه سال 89 دو تن از عناصر این گروه به نامهای «ادریس نعمتی» و «امجد پیوند» سوار بر یک موتور سیکلت وارد میدان آزادی سنندج میشوند. سپس از موتور سیکلت پیدا شده و با در دست داشتن گونیهایی که سلاحهای خود را در آن پنهان کرده بودند به طرف میدان آزادی حرکت میکنند. این دو تروریست پلیس راهنمایی و رانندگی مستقر در میدان آزادی و رهگذران را به رگبار بستند و در این عملیات بیرحمانه 5 نفر از هموطنان را شهید و 9 نفر دیگر را نیز مجروح کردند.
در چهارم فروردین ماه سال 90 اعضای این گروهک انحرافی، مردم و پلیس را در بازار سنندج مورد هدف قرار دادند و باعث شهادت 2 نفر و زخمی شدن 3 نفر دیگر شد. تنها 20 روز پیش از این عملیات، عناصر این گروهک سلفی 4 نفر از محیط بانان سازمان حفاظت از محیط زیست را به شهادت رسانده بودند. این جنایت که با توجیهی نابخردانه از دین توأم بود در حالی صورت گرفت که اسلام دین صلح و عدالت هیچگاه آن را تأیید نمیکند. ادریس نعمتی یکی از 8 نفری است که پس از شهادت 4 نفر از محیطبانان محیط زیست بازداشت شد.
برای او و همدستانش، مقتولین حکم کافر را داشتند. او در اعترافات خود در مورد جزئیات به شهادت رساندن مأموران محیط زیست اینگونه بیان میکند: «وقتی وارد آن منطقه شدیم ساعت ده دقیقه به یازده بود و هیچ کس آنجا نبود. پس از اینکه محیطبانان را دیدیم از ترس اینکه آنها مأموران نظامی باشند خود را در خانههای متروکی که آنجا بود مخفی کردیم و خود را آمادهی درگیری با آنها نمودیم. ناگهان صدای شلیک حدود 20 تا 25 گلوله را شنیدم، محمد (یکی از تروریستهای حاضر در صحنه حادثه) گفت که اسلحهی خود را بیرون آوردهام و به سمت آنها شلیک کردهام و راننده را نیز زدهام و ماشین انها به داخل دره افتاده است. بعد از چند روز شنیدیم که آنهایی که ما به طرفشان تیراندازی کردهایم و محیطبان بودهاند.»
برای ادریس و دیگر تروریستها شهدای محیط زیست، هدف قطعی ترور نبودند بلکه کسانی بودند که در مسیر تروریستها قرار گرفته بودند و باید از سر راه برداشته میشدند. اما این چهار نفر برای خانوادههایشان پدر و یا شوهرانی بودند که دیگر باز نخواهند گشت. کمال حسینپناهی، معمر مرغوبی، مسعود علیخانی و محمود احمدینژاد محیطبانانی بودند که توسط این گروهک تروریستی به شهادت رسیدند.
تروریستهای مدعی سلفیت معتقدند که با ترور و کشتن دیگران به خدایشان نزدیکتر میشوند. موج اعمال وحشیانهی این تروریستها بر پیکرهی خانوادهی قربانیانشان بیتشر اثر میگذارد.
پیروان عقیدهی سلفیت قتالی معتقدند که کشتن هر انسانی که از نظر آنان کافر است موجب نزدیکی به خدا و ارتقاء جایگاهشان در بهشت میشود و اگر هم اشتباهی کسی را کشتند عقوبتی در انتظارشان نیست. در عقیدهی ایشان به غیر از پدر حکم قتل همه را میتوان صادر و اجرا کرد از قبیل پدر، مادر، همسر، خواهر، برادر و ...
سؤالی که ممکن است به ذهن برسد این است که چطور این افراد، کسانی را مورد هدف قرار میدهند که حتی نمیشناسند؟ پاسخ این است که امیران این افراد در جلسات مخفیانه اهدافِ ـ به زعم آنها ـ کافر را انتخاب میکنند و سپس با ارائهی توجیهات لازم ذهن عاملان را شستشو میدهند و با مجابسازی ذهنی آنها ترور و قتل را به عنوان جهاد جعل میکنند.
حال نظر اسلام و دین در مورد این افراد و عمل آنها چه نظری دارد؟ ماموستا اقبال بهمنی از روحانیون اهل تسنن در مورد نظر دین و قرآن در مورد اقدامات این گروهکها این طور بیان میکنند که: «قرآن میفرماید که کسانی که مؤمنی را، کسانی که مسلمانی را، کسانی که اهل دینی، را به قتل برسانند جزا و کیفر آنها جهنم ابدی است. لذا آنها که دارند به عنوان جهاد مسلمانان را قتل عام میکنند از خط اسلام فاصله گرفته و بریدهاند.»